خبر: «مراسم تدفین پیکر پاک سه شهید گمنام دیروز در دانشگاه صنعتی شریف با درگیری خاتمه یافت.»

این دسترنج جهالت ماست. ما باید پاسخگوی جهالتمان در محضر خدا باشیم.

مبارک باشد ان شا الله.

 

یاحق

لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

 نمی دانم چه چیز را باور کنم. اشکان خود را یا مشتهایی که بر تابوت شهدا می کوبیدند یا شیرینی جهالتی را که بعد از تدفین در مسجد پخش می کردند.

نمی دانم کدام را باور کنم. لرزی که هنوز بر بدنم است یا دشنامهایی که به شهدا می دادند یا حسین حسین گفتنهایی را که از هزاران دشنام بدتر بود.

نمی دانم کدام را بیشتر می پسندید.

چه فرقی است میان برگه های قرآن بر بالای نیزه ها و مشتی استخوان تا هنگامی که قرآن ناطق را نشنوی و اصل شهادت را در نیابی؟

هر چه بر آن حرمتی قائل بودیم در این قائله به سخره رفت. به چه کسی پاسخ خواهیم داد. آیا نمی ترسیم از آخرتمان؟ همگان پاسخ خواهیم داد. عده ای به سبب ندانم کاریمان و عده ای به سبب عنادمان و عده ای هم به دلیل سکوتمان.

علی جان کجا بودی ببینی که دانشگاهمان شده بود صفین. چنان قرآن را به نیزه کرده بودند که جای هیچ سخنی را باقی نگذاشتند.

علی جان چه کشیدی از این دو قوم.

دیروز شهدا را به نام اسلام مثله کردند. دیروز اسلام را با ذکر باسم الله، ذبح کردند. دیروز بانگ شهادت را در میان خون شهدا خفه کردند.

هنوز که هنوز است بدنم می لرزد.

والله علی جان از بیکران وجودت را و از بی نهایت غمت را جرعه ای چشیدم و تاب نیاوردم.

علی جان چقدر مظلوم بودی مولا جان. باید می بودی و می دیدی. همگان برای حرمت شهدا چه بی حرمتی ها که به شهدا نکردیم.

آقا جان ما را ببخش.

دارد خفه ام می کند این بغض. آتشی بر این دلمان کشیدند که باید زمانه درمانش کند یا علی. شاید زمانه هم نتواند. البت بار اولمان نیست مولا جان. شما هم کم ندیده ای همچو ما مردمانی را که به صبحی درد دین می گردمان و به غروبی به غباری از غفلت فراموششان می کنیم.

مگر نبود ابن ملجم که به قصد قربت، شقی ترین مردمان روزگاران شد.

علی جان کمکمان کن. کمکمان کن نه به غفلت که به صبر این را تحمل کنیم.

علی جان سخت شده است یافتن حق. ترسم از روزی است که به جهالتمان به روی امام زمانمان تیغ کشیم.

علی جان به داد دینت برس. گویا این پوستین مدتهاست که پشت و رو شده است.

علی جان به حق دیگر گوشی نمانده است که صدایت را دریابد.

علی جان باز صدایت در میان چاه های کوفه پیچیده است.

و علی جان و علی جان و علی جان و علی جان  ....

 

--- امروز می رویم بازدید از مناطق جنگی. با کدام رو نمی دانم. خدایا صبرمان ده.---

 

و خدایا و بار الها و ای اله العاصین جانی را که چنین می ایستد و چنین می نگرد و چنین می بیندو اندکی نمی لرزد از ما بگیر. چه ارزشی دارد این جان.

و خدا یا و پروردگارا و ای خدای شبهای تنهایی علی رو سفیدمان کن.

و یا رب الشهدا و الصدیفین مرگمان را جز شهادت قرار مده.